معنی اسب ریس اسب ریس مسافتی که اسب در یک روز می تواند بپیماید، میدان اسب دوانی تصویر اسب ریس فرهنگ فارسی معین
اسب ریس اسب ریس راهی که اسب به یک روز تواند پیمود، عرصه ای که اسب در آن تاخت کند میدان اسب دوانی اسب رس اسب رز اسپ ریس، میدان چوگان بازی و نمایش و رژه، میدان جنگ فرهنگ لغت هوشیار
اسب ریس اسب ریس عرصه و میدان. میدان اسب دوانی. اسپ ریس. اسپ ریز. اسب رز. اسب رس. رجوع به اسپ ریس شود لغت نامه دهخدا
اسپ ریس اسپ ریس راهی که اسب به یک روز تواند پیمود، عرصه ای که اسب در آن تاخت کند میدان اسب دوانی اسب رس اسب رز اسپ ریس، میدان چوگان بازی و نمایش و رژه، میدان جنگ فرهنگ لغت هوشیار
اسب ریز اسب ریز راهی که اسب به یک روز تواند پیمود، عرصه ای که اسب در آن تاخت کند میدان اسب دوانی اسب رس اسب رز اسپ ریس، میدان چوگان بازی و نمایش و رژه، میدان جنگ فرهنگ لغت هوشیار
اسب ریز اسب ریز میدان. (صحاح الفرس). اسب ریس. اسپ ریس: ببر کرده هر یک سلیح ستیز نهادند رو جانب اسب ریز. فردوسی لغت نامه دهخدا
اسب رس اسب رس راهی که اسب به یک روز تواند پیمود، عرصه ای که اسب در آن تاخت کند میدان اسب دوانی اسب رس اسب رز اسپ ریس، میدان چوگان بازی و نمایش و رژه، میدان جنگ فرهنگ لغت هوشیار