جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با اساساً

اساساً

اساساً
از روی اساس. اصلاً، راندن فرمودن، دست پیمان راندن بسوی عروس. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

اساسان

اساسان
بصیغۀ تثنیه، دو رگند زیر صدغین. (منتهی الارب). دو رگ بمیان دنبال چشم و گوش. و به ’ز’ و ’س’ (اَزدران. اَسدران) لغتان فیهما. (مهذب الاسماء). نام دو رگ باشد زیر دو صدغ و آن دو را اصدغان نیز گویند. (از بحر الجواهر). دو رگ باشند در زیر دو صدغ. (ازقطر المحیط).
لغت نامه دهخدا

اسداساً

اسداساً
بشش یک. شش یک، شش یک، جَمعِ واژۀ سریر. تخت ها. اورنگها:
ناداهم صارخ من بعد ما قبروا
این الاسره و التیجان و الکلل.
، جَمعِ واژۀ سرار. شکنهای کف دست و پیشانی. (منتهی الارب) (مؤید الفضلاء)
لغت نامه دهخدا

اساسا

اساسا
از بن از ریشه از پایه از بن از پای بست از پایه از اصل از بنیاد: این ساختمان اساسا خرابست
فرهنگ لغت هوشیار