معنی از قضا - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با از قضا
از قضا
- از قضا
- به طور پیش بینی نشده، قضارا، اتفاقاً، برای مِثال از قضا خورد دم در به زمین / واندکی سوده شد او را آرنگ (ایرج میرزا - ۱۹۲)
فرهنگ فارسی عمید
از قضا
- از قضا
- اتفاقاً. قضا را: از قضا روزی دو صیاد بر آن آبگیر گذشتند. (کلیله و دمنه)
لغت نامه دهخدا