معنی از جان گذشته - فرهنگ فارسی معین
معنی از جان گذشته
- از جان گذشته((~. گُ ذَ تِ))
- آن که برای مردن و کشته شدن آماده است
تصویر از جان گذشته
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با از جان گذشته
از جان گذشته
- از جان گذشته
- آن کس آن کسی که برای کشته شدن و مردن آماده است کسی که آماده جانبازی و فداکاری است: (از جان گذشته را بمدد احتیاج نیست)
فرهنگ لغت هوشیار
ازجان گذشته
- ازجان گذشته
- آنکه برای مردن و کشته شدن آماده است:
ازجان گذشته را بمدد احتیاج نیست
لغت نامه دهخدا
از جان گذشتگی
- از جان گذشتگی
- فداکاری آمادگی برای مردن و کشته شدن
فرهنگ لغت هوشیار