جدول جو
جدول جو

معنی اروپایی

اروپایی((اُ))
منسوب به اروپا، از مردم اروپا (یکی از قاره های پنجگانه کره زمین)
اروپایی مآب: کسی که از آداب و رسوم و رفتار و طرز زندگی اروپاییان تقلید می کند
تصویری از اروپایی
تصویر اروپایی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با اروپایی

اروپایی

اروپایی
منسوب به اروپا هر چیز که در اروپا سازند و از اروپا آورند: اجناس اروپایی، اهل اروپا مردم اروپا. یا زبانهای اروپایی. زبانهایی که در اروپا متداول است مانند: انگلیسی فرانسوی آلمانی ایتالیایی اسپانیایی پرتقالی سوئدی نروژی دانمارکی هلندی و غیره
فرهنگ لغت هوشیار

ناروایی

ناروایی
روا نبودن جایز نبودن، ناشایستگی عدم لیاقت، حرمت حرام بودن، بی رونقی کساد، روانشدن برنیامدن (حاجت)
فرهنگ لغت هوشیار

چارپایی

چارپایی
منسوب به چارپا:
چو پاکی و پاکیزه رایی کنی
چرا دعوی چارپایی کنی،
نظامی
لغت نامه دهخدا

اهورایی

اهورایی
نسبت به اهورا: دین اهورایی. و رجوع به اهورامزدا شود
لغت نامه دهخدا