معنی ارواء - فرهنگ فارسی معین
معنی ارواء
- ارواء((اِ))
- سیراب کردن، روان کردن، به روایت شعر داشتن
تصویر ارواء
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با ارواء
ارواء
- ارواء
- سیراب کردن، روان کردن سیراب کردن ترویه، روان کردن، به روایت شعر داشتن بر روایت شعر داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
ارواء
- ارواء
- سیراب کردن. (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی). ترویه.
لغت نامه دهخدا
ارداء
- ارداء
- نابود کردن نیست گرداندن از میان بردن، یاری دادن، یارشدن، تباهیدن، هیچ کارگی، ستون نهادن هک کردن هک ساختن نابود کردن نیست گردانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
ارخاء
- ارخاء
- پرده کشیدن، نرم کردن، آرمیدن، تاراندن، سست کردن افسار، تند دویدن، فروهشتن فرو گذاشتن
فرهنگ لغت هوشیار
ارساء
- ارساء
- ایستاکردن، برجای ایستادن، استوار شدن، استوارکردن، لنگر انداختن
فرهنگ لغت هوشیار