معنی ارذل - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با ارذل
ارذل
- ارذل
- فرومایه کردن: ناکس گردانیدن فرومایه ترین ناکس ترین پزوی رذیل تر خوارتر زبون تر پست تر اخس دون تر فرومایه تر ناکس تر
فرهنگ لغت هوشیار
ارذل
- ارذل
- نعت تفضیلی از رذالت. رذیل تر. خوارتر. (ربنجنی) (مهذب الاسماء). زبون تر. (غیاث). پست تر. اخس. دون تر. ادنی. فرومایه تر. اَشرط: ارذل ناس. ارذل قیم.
لغت نامه دهخدا
ارحل
- ارحل
- اسپ سپید پشت، جمع رحل، خواب افزار رخت خواب، پالان های اشتران
فرهنگ لغت هوشیار