جدول جو
جدول جو

معنی ارد

ارد((اُ رْ))
فرمان، دستور
ارد کسی را خواندن: به حرف کسی اهمیت دادن، فرمان کسی را انجام دادن
تصویری از ارد
تصویر ارد
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ارد

ارد

ارد
خیر، برکت، فرشته نگهبان ثروت، نام چند تن از پادشاهان اشکانی، نام چند تن از پادشاهان اشکانی
ارد
فرهنگ نامهای ایرانی

ارد

ارد
روز بیست و پنجم از هر ماه خورشیدی، برای مِثال اردروز است فرخ و میمون / با همه لهو و خرمی مقرون (مسعودسعد - ۵۵۰)، سرآمد کنون قصۀ یزدگرد / به ماه سپندارمذ روز ارد (فردوسی - ۸/۴۸۸)
ارد
فرهنگ فارسی عمید

ارد

ارد
ارد دادن، ارد دادن مثلاً دستور دادن، امر کردن، فرمان دادن، سفارش غذا دادن
ارد
فرهنگ فارسی عمید

ارد

ارد
مدائی (مادی). سکه ای از همدان بدست آمده متعلق بعهد اشکانی بنام اُرد مدائی. (ایران باستان ص 2680) ، گرداگرد خانه را در گل گرفتن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

ارد

ارد
مانند و نظیر و شبه. (جهانگیری) (برهان قاطع) (شعوری)
لغت نامه دهخدا

ارد

ارد
یکی از جزائر دریای واقع در شمال شرقی جزیره بحرین و آن جزیره ای منخفضه و رملیه است و ترعه ای آنرا میشکافد که آب وی از دریا بهنگام مد رسد. این جزیره و جزیره بحرین به حاصلخیزی و فراوانی آب و نیکوئی هوا و بسیاری لؤلؤ، از دیگر جزایر خلیج فارس امتیاز دارند. (ضمیمۀ معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

ارد

ارد
مخفف اراد است و آن نام فرشته ایست که تدبیر و مصالح روز ارد که بنام او مسمی است بدو مفوض است. (شمس اللغات). رجوع به اَرْد شود
لغت نامه دهخدا

ارد

ارد
کوره ایست بفارس، کرسی آن تیمارستان است. (معجم البلدان) (مرآت البلدان)
لغت نامه دهخدا