جدول جو
جدول جو

معنی ارحام

ارحام((اَ))
جمع رحم، زهدان ها، خویشان، اعضاء خانواده
تصویری از ارحام
تصویر ارحام
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ارحام

ارحام

ارحام
جَمعِ واژۀ رحِم و رِحم. زهدان ها. (غیاث اللغات) (منتهی الارب) : اﷲ یعلم ما تحمل ُ کل انثی و ما تغیض الارحام و ماتزداد و کل شی ٔ عنده بمقدار. (قرآن 8/13) ، خدا میداند آنچه برمیدارد هر زنی و آنچه بکاهد رحمها (زهدان ها) و آنچه زیاد سازد و هر چیزی نزد او به اندازه ایست. (تفسیر ابوالفتوح رازی چ 1 ج 3 ص 171).
لغت نامه دهخدا

احرام

احرام
آهنگ حج کردن، بحرمت شدن، در حرمتی که هتک آن روا نیست درآمدن، حرم وحریم
فرهنگ لغت هوشیار

اردام

اردام
بر جایی ابر، برگ آوردن درخت، هی کردن هین کردن شتر، خاکریزی (معین) همیشه بودن ساکن و پا بر جا بودن، رام ساختن خاک ریزی کردن
فرهنگ لغت هوشیار