جدول جو
جدول جو

معنی ارجاء

ارجاء((اِ))
امیدوار کردن، به تأخیر انداختن کاری
تصویری از ارجاء
تصویر ارجاء
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ارجاء

ارجاء

ارجاء
امیدوار کردن. (غیاث اللغات) ، نام پهلوانی تورانی. (برهان). نام پهلوان افراسیاب. (مؤید الفضلاء)
لغت نامه دهخدا

ارجاء

ارجاء
مذهب ارجاء، مذهب خوارج مرجئه. رجوع به مرجئه و ضحی الاسلام ج 3 ص 164 و 318 و 321 و 322 و 323 و 325 و 326 و 328 و 329 و 330 شود
لغت نامه دهخدا

ارجاء

ارجاء
جَمعِ واژۀ رجاء، بمعنی کناره و طرف. (غیاث اللغات). نواحی. اطراف. انحاء. گوشه ها: مملکتی فسیح الارجاء.
- ارجاء بئر، نواحی چاه از درون، از بالا تا زیر.
- ارجاء سماء، دو طرف آن. کناره های آسمان، چیزی را بسوی چیزی متوجه گردانیدن. (غیاث اللغات) ، رجوع کردن امری. احاله، نفع بخشیدن. (منتهی الارب) : ارجع اﷲ بیعته، نفع بخشد خدای عقد بیع او را، خریده را بازگردانیدن. (منتهی الارب). پس دادن، دست سپسایگی دراز کردن بگرفتن چیزی. (منتهی الارب) ، ارجاع ابل، فربه شدن شتر بعد لاغری. فربه شدن اشتر پس از نزاری. (تاج المصادر بیهقی) ، در مصیبت ’انا للّه و انا الیه راجعون’ گفتن، غائط کردن. (منتهی الارب). حدث کردن. (تاج المصادر بیهقی) ، ارجع الشیخ، دور بیمار شد پیر و تا یک ماه جسم و طاقت او بحال خود نیامد. (منتهی الارب) ، ارجاع نظر، اعادۀ آن. بار دوم دیدن. بازدید، ارجاع کردن (کاری را) ، محول کردن آن، متولی کردن
لغت نامه دهخدا

ارجاء

ارجاء
نام جائی به اصفهان. (تاج العروس). و نسبت بدان ارجائی است، بلرزه درآمدن، چنانکه زمین، ارجاف ناقه، آمدن او مانده و سست و فروهشته گوش که می جنبید، بکاری درشدن. در چیزی شروع کردن. درآمدن در کاری و خوض کردن در آن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

ارداء

ارداء
نابود کردن نیست گرداندن از میان بردن، یاری دادن، یارشدن، تباهیدن، هیچ کارگی، ستون نهادن هک کردن هک ساختن نابود کردن نیست گردانیدن
فرهنگ لغت هوشیار