جدول جو
جدول جو

معنی ارتشتار

ارتشتار((اَ تِ))
نظامی، سپاهی، رزمنده، مفرد ارتشتاران
تصویری از ارتشتار
تصویر ارتشتار
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ارتشتار

ارتشتار

ارتشتار
این کلمه در پهلوی اَرتَیشتر بمعنی سپاهی و لشکری است و آن از کلمه اوستائی رَثَه اِشتَرَه بمعنی رزمیان مأخوذ است. مسعودی ’ارتشتاران سالار’ (فرمانده سپاهیان) را از مناصب عهد ساسانی یادکرده است و از جمله سیاوش ارتشتاران سالار است که با سپاهبذ ماهبذ بجانب سرحد رهسپار شد که داخل مذاکرۀ صلح شوند. (ایران در زمان ساسانیان کریستن سن ص 81)
لغت نامه دهخدا

ارتیشدار

ارتیشدار
مُقاعس، ابن عمرو بن کعب بن سعد بن زیدمناه بن تمیم المنقری التمیمی. رجوع به امتاع الاسماع مقریزی ص 509 شود
لغت نامه دهخدا

ارتیشدار

ارتیشدار
رودخانه ایست بسیار بزرگ در حدود قبچاق. (برهان قاطع) (جهانگیری)
لغت نامه دهخدا