معنی ارتشبد - فرهنگ فارسی معین
معنی ارتشبد
- ارتشبد((اَ تِ بُ))
- بالاترین درجه نظامی در نظام ایران
تصویر ارتشبد
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با ارتشبد
ارتعاد
- ارتعاد
- ناآرامی دلهریدن دلهره داشتن ارزیدن، مضطرب گردیدن بی آرام گردیدن، لرز لرزه لرزش جنبش
فرهنگ لغت هوشیار
ارتصاد
- ارتصاد
- چشم داشتن، چشم به راه بودن چشم داشتن چشم براه بودن
فرهنگ لغت هوشیار