جَمعِ واژۀ ذِل ّ. مجاری. مسالک. طُرق:5 اصدر امیرالمؤمنین کتابه هذا و قد استقامت له الامور و جری علی اذلاله التدبیر. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 301). اموراﷲ جاریه اذلالها و علی اذلالها، ای مجاریها. (منتهی الارب) ، خوار و رام گردیدن. (منتهی الارب). منقاد گشتن، شکسته خاطر شدن. انکسار قلب، سست و نرم ایستادن نره، سرعت کردن در کاری تا فوت نشود. شتافتن تا امری فوت نشود
آشوب بر هم زدن کار شکنی زیانگری در تازی با آرش (معنی) بردن و ربودن نیز آمده اخلال طلب اخلال جوی اخلال گر خلل آوردن، خلل و رخنه کردن، خلل رسانیدن، زیان رسانیدن
جمع ذیل، دامن ها، جمع ذیل دامنها: (سلطان... به خواجه حواله کرد... چنانکه از هیچ جانب غبار آزادی بر اذیان ننشست) (سلجوقنامه ظهیری) یا اذیان ناس. طبقه پست از مردم اذناب ناس سپس روندگان پس ماندگان مقابل نواصی