معنی اذکار - فرهنگ فارسی معین
معنی اذکار
- اذکار((اَ))
- جمع ذکر، یاد کردن ها، وردها، دعاها
تصویر اذکار
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با اذکار
اذکار
- اذکار
- ذِکرها، یادها، آوازه ها، دعاها، نماز ها، ورد ها، جمعِ واژۀ ذِکر
فرهنگ فارسی عمید
اذکار
- اذکار
- یاد دادن کسی را. (منتهی الارب). با یاد دادن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) ، احوال، عادات.
- اذلال الناس، مردم کم پایه. (منتهی الارب). اراذل مردم
لغت نامه دهخدا
اذکار
- اذکار
- اذکار چیزی، یادکردن آن را. گذشته ها یاد کردن. (مؤید الفضلاء). ادّکار. استذکار. تذکر. ذکر، نوعی از رفتار شتر
لغت نامه دهخدا