جدول جو
جدول جو

معنی ادوات

ادوات((اَ دَ))
جمع ادات، آلت ها، اسباب ها، دست افزارها
تصویری از ادوات
تصویر ادوات
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ادوات

ادوات

ادوات
جَمعِ واژۀ اَداه. آلت ها. آلات حصول چیزی. (غیاث اللغات). اسباب. دست افزارها: چنانکه ظهورآن بی ادوات آتش زدن ممکن نگردد، اثر این تجربت و ممارست هم ظاهر نشود. (کلیله و دمنه چ 1332 ص 299).
- ادوات عمران، وسایل آبادی و تمدن.
- علم ادوات الخط، شرح آن در علم الخط بیاید. (کشف الظنون).
لغت نامه دهخدا

احوات

احوات
جمع احوال که خود جمع حال است (و این از تصرف های ایرانیان است در لغت عرب) چگونگی ها سرگذشتها حالها و وضعها
فرهنگ لغت هوشیار