جدول جو
جدول جو

معنی ادرمه

ادرمه((اَ رَ مِ))
آدرم، نمد زین اسب و مانند آن، درفشی که با آن نمدزین را دوزند، سلاح مانند خنجر و شمشیر
تصویری از ادرمه
تصویر ادرمه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ادرمه

ادرمه

ادرمه
شهرکیست خرّم (از جزیره) با مردم بسیار. (حدود العالم)
لغت نامه دهخدا

آدرمه

آدرمه
نمد زین اسب و مانند آن تکلتو، زینی که نمد زین آن دو نیم بود، درفشکه بدان نمد زین دوزند، سلاح مانند خنجر و شمشیر و تیر و کمان
فرهنگ لغت هوشیار

آدرمه

آدرمه
نَمَدزین، نمدی که زیر زین بر پشت اسب می اندازند، آدرَم، تَرمِه، تَکَلتو، تَکَتلو
آدرمه
فرهنگ فارسی عمید

ادامه

ادامه
پایداری، دنباله مثلاً ادامۀ صحبت، دنبال کردن، پیگیری کردن
ادامه
فرهنگ فارسی عمید

آدرمه

آدرمه
نمدی که بر پشت اسب و زیر زین افکنند، تکلتو، نمدزین، درفشی که با آن نمدزین را دوزند، سلاح مانند خنجر و شمشیر، آدرم
آدرمه
فرهنگ فارسی معین