جدول جو
جدول جو

معنی اخس

اخس((اَ خَ سُ))
خسیس تر، زبون تر، فرومایه تر، خوارتر
تصویری از اخس
تصویر اخس
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با اخس

اخس

اخس
بمعنی خشکی، اسم شهری است در کوهستان یهودا و خرابه های آن همواره بدین اسم معروف به وده و هست و موقعش در دامنۀ تپه ای است که تخمیناً 4 میل بشمال حبرون مسافت دارد و در آنجا مسجدی است که بحضرت یونس پیغمبر منسوب است. (قاموس کتاب مقدس). دهی است نزدیک جیرون و در آن ده است قبر یونس (ع). (منتهی الارب). نام قریه ای است در بیت المقدس و قبر حضرت ابراهیم خلیل و بنا بر قول دیگر قبر یونس بن متی در آنجاست. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

اخس

اخس
نعت تفضیلی از خسیس. زبون تر. فرومایه تر. خوارتر. (غیاث اللغات). ارذل. خسیس تر: نتیجه تابع اخس ّ مقدمتین است. ندانستند (کدخدایان غازی و اریارق) که چون خداوندان ایشان برافتادند ارذل من النعل و اخس ّ من التراب باشند. (تاریخ بیهقی)
لغت نامه دهخدا

اختس

اختس
ربودن زود ربودن چیزی را، دزدیدن، در اصطح فنون ادبی ادا کردن معنی مدح است در غزل و یا آوردن معنی غزل در مدح، یکی از اقسام وقف است که در موقع وقف دو ثلث حرکت حرف موقوف علیه تلفظ شود و آن با سرقت فرق دارد، مالی را از محل غیر حرز و بطور مخفی ربودن
فرهنگ لغت هوشیار

اجس

اجس
نشانیدن، انجمن و مجلسی که در آن برای امری مهم و پیشرفت کار و قطع نزاع و دعوا گفتگو کنند
فرهنگ لغت هوشیار

اخل

اخل
نیازمندتر خلل آوردن خلل و رخنه کردن خلل رسانیدن زیان رسانیدن بهم زدن و درهم و برهم کردن، یا اخل در امری. کارشکنی
فرهنگ لغت هوشیار