جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با اخدود

اخدود

اخدود
کنده ای بدرازا. شکاف زمین. (مهذب الاسماء). گودال زمین. شکافی بدرازا در زمین و کوه.
لغت نامه دهخدا

اخدود

اخدود
اصحاب اخدود، مردمی که مؤمنین به پیغامبری را در اخدودی پرآتش کرده سوخته اند. مؤلف قاموس الاعلام آرد: قومی هستند بنجران یمن، کعب ذونواس یکی از ملوک یمن آنان را به دین یهود دعوت کرد و ایشان از قبول آن دین تن زدند و در زبان عرب کلمه اخدود بر حفره هائی اطلاق میشود که در آنجا آتش افروخته و کسانی را میسوخته اند و نام اصحاب اخدود در سورهالبروج قرآن آمده است و رجوع به ذونواس شود - انتهی. و مؤلف مجمل التواریخ والقصص گوید: از گاه ذونواس صاحب الاخدود ششصد و شصت و چهار سال (است)
لغت نامه دهخدا

اندود

اندود
کاهگل که بر بام و دیوار کشند گلابه، در ترکیب بمعنی (اندوده) آید: زر اندود سیم اندود گل اندود
فرهنگ لغت هوشیار

اندود

اندود
ماده ای مثل کاهگل، گچ یا سیمان که روی بام یا دیوار مالیده شود، (بن ماضیِ اندودن) اندودن، اندوده، پسوند متصل به واژه به معنای مالیده شده مثلاً زراندود، سیم اندود، گل اندود
اندود
فرهنگ فارسی عمید

اندود

اندود
ماده ای که به چیزی بمالند، مانند کاهگل که روی بام یا دیوار مالند
اندود
فرهنگ فارسی معین

امدود

امدود
خوی و عادت. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). عادت. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

اشدود

اشدود
قلعۀ اشدود، یکی از شهرهای پنج گانه فلسطینیان بود که در قسمت یهودا واقع شده بود و این شهر که محل پرستش بتی ’واگون’ نام بود، بمسافت 3 میل به بحر متوسط مانده درمیانۀ غزه و یافا واقع میباشد و در عهد جدید نیز ذکر شده است. لکن حال ده کوچکی در همان جا هست که آنرا اسدود گویند و در اطراف و جوانب آن خرابه های عناقیان بود که یوشع بر آن دست نیافت. (قاموس کتاب مقدس). و در ضمیمۀ معجم البلدان آمده است: اشدود که هم اکنون آنرا اسدود خوانند، یکی از شهرهای پنجگانه متحد فلسطین است. این شهر 18 میل بسوی شمال از غزه فاصله دارد و مسافت آن تا یافا 21 میل بسوی جنوب است. شهر مزبور میان عقرون و عسقلان واقع است و فاصله آن تا هر یک از دو شهر مزبور ده میل است. اشدود در گذشته دارای حصون بسیار بلندی بوده که برخی از آنها طبیعی و برخی را مردم شهر ساخته بوده اند و اسرائیلیان تا روزگار عزیا پادشاه آن قوم، نتوانستند بر آن استیلا یابند. اما عزیا حصارها و باره های آنرا خراب کرد و در آن سرزمین شهرهائی بنیان نهاد و چون قوم یهود از اسارت بازگشتند، آنانرا به اکراه بسکونت در اشدود و گرفتن زنان اشدودی وادار کرد و بهمین سبب زبان آنان با هم درآمیخت و برخی از کلمات آن اشدودی و برخی عبرانی شد. اهمیت شهر اشدود از این نظر بود که در سر راه عمومی میان فلسطین و مصر واقع شده بود و مرکز مهم و مورد توجهی در پیکار میان آشوریان و مصریان بشمار میرفت از این رو ترتان سردار سپاهیان سرگون پادشاه آشور بسال 617 قبل از میلاد آن را محاصره کرد و بقهر آن را گشود. سپس پادشاه مصر پس از آنکه مدت 29 سال اشدود را محاصره کرد، آنرا بتصرف آورد. و این محاصرۀ بیسابقه و بی نظیر گواه بارزی بر استحکام و تسخیرناپذیری آن بشمارمیرفت. آنگاه پس از چندی ’پوناثان’ بدان حمله کرد وشهر یادکرده و دهکده های اطراف و کلیۀ معابد آنرا بسوخت و پس از آن مدت درازی ویران بود تا رومیان بر آن استیلا یافتند و مجدداً به آبادی آن پرداختند و وضعآن بهبود یافت. آنگاه زمانی رو به ویرانی میرفت و هنگامی آباد میشد. و این وضع همچنان تا این روزگار ادامه یافت و هم اکنون اشدود عبارت از قریۀ کوچکی است که در آن کژدم فراوان و برخی از آثار باستان وجود دارد. (از ضمیمۀ معجم البلدان ص 282). و نیز رجوع به ص 338 س 13 همان کتاب و اسدود در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا

اسدود

اسدود
قریه ای است در سنجاق قدس بین عسقلان و رمله. وقتی این دهکده یکی از بلاد عظیمۀ فلسطین بود. (قاموس الاعلام ترکی). رجوع بمجمل التواریخ و القصص ص 143 شود
لغت نامه دهخدا