معنی اخترتند - فرهنگ فارسی معین
معنی اخترتند
- اخترتند((اَ تَ. تُ))
- بخت نامساعد، اقبال بد
تصویر اخترتند
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با اخترتند
اخترکن
- اخترکن
- ازجای کننده اختر:
نیزه ای اندر بنان اخترکن و جیحون مضا
باره ای در زیر ران هامون بر و گردون سپر.
سنائی
لغت نامه دهخدا
ترتند
- ترتند
- بیهوده و بی فایده و بی مصرف. (ناظم الاطباء). و رجوع به لسان العجم شعوری ج 1 ص 275 شود. ظاهراً مصحف ترفند است. رجوع به ترفند شود
لغت نامه دهخدا