معنی اجماع
- اجماع((اِ))
- گرد آمدن، متفق شدن بر انجام کاری، جمع کردن، در فقه اسلامی به معنی اتفاق کلمه فقها در مسئله ای یا امری
واژههای مرتبط با اجماع
اجماع
- اجماع
- عزم کردن بر کاری، متفق شدن ج جمع ج جمع
اجماع
- اجماع
- سازگاری کردن، همرایی
اجماع
- اجماع
- اتفاق و هماهنگی گروهی در امری، متفق شدن، در فقه اتحاد فقها در مسئله ای شرعی، از اصول چهارگانه
اجماع
- اجماع
- عزم کردن بر کاری. (تاج المصادر) (منتهی الارب).
اجماع
- اجماع
- جَمعِ واژۀ جُمع
اجذاع
- اجذاع
- در زندان کردن
اجتماع
- اجتماع
- گرد آمدن، تجمع
اجمام
- اجمام
- سواری نگرفتن از اسپ یله کردن اسپ
اجمال
- اجمال
- کوتاهی در سخن، آهستگی درطلب، خلاصه کردن شتران شتران
