جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با اجلی

اجلی

اجلی
روشن تر هویداتر جلی تر. روشن تر هویداتر مقابل اخفی: (معرف باید از معرف اجلی باشد)
اجلی
فرهنگ لغت هوشیار

اجلی

اجلی
جلی تر. روشن تر. (مؤید). هویداتر. (مقابل اخفی) : تعریف بأجلی. مُعرِّف از مُعرَّف اجلی باید، بگردیدن آب از حال خود، واداشتن کسی بر چیزی که آن را ناخوش دارد
لغت نامه دهخدا

اجلی

اجلی
کوهی است در مشرق ذات الأصاد، از سرزمین شربّه.
لغت نامه دهخدا

ابلی

ابلی
مخفف (ابوالقاسم) است و بیشتر آنرا در مقام کوچک شمردن و در خطاب به آشنا و خویشاوندی که با او تکلف و رو دربایستی نداشته باشند بکار میبرند و گاه آنرا بهر کس اطلاق کنند و مراد شخصی نیست که نام او ابوالقاسم باشد: یکی نیست از این مرتیکه بپرسد: ابلی خرت بچند است ک (ص. هدایت. زنده بگورص 44)
فرهنگ لغت هوشیار