مدّت و زمان مقدّر. اجل مُقدر، تیز رفتن. (منتهی الارب) ، از خان ومان بیرون شدن. (تاج المصادر). از خانمان رفتن، یا مختص بقحط است. (منتهی الارب) ، از خان ومان بیرون کردن. (تاج المصادر). نفی کردن. حشر وتبعید کردن، باز شدن از سر کشته (؟). (تاج المصادر) ، پیدا کردن. ظاهر کردن
پلی که پایه ندارد و در دو طرف آن دو آهن قوسی شکل قرار می دهند و سرهای آن ها را بر روی زمین یا بر روی کوه محکم می کنند و خود پل را به وسیلۀ میله های ضخیم به آن آهن ها آویزان می کنند