معنی اجدع - فرهنگ فارسی معین
معنی اجدع
اجدع((اَ دَ))
کسی که بینی وی رابریده باشند
تصویر اجدع
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با اجدع
اجدع
اجدع
بریده بینی بریده گوش بریده لب بریده دست بریده اندام کسی که بینی وی را بریده باشند بریده بینی
فرهنگ لغت هوشیار
اجدع
اجدع
نعت است از جدع. (منتهی الارب). گوش یا بینی یا لب بریده. (زوزنی). گوش بریده. (تاج المصادر). بینی بریده. (تاج المصادر). بریده بینی: انفک منک و ان کان اجدع، نام اسب جُلاس ِ کندی، نام اسب مشجعه جدلی
لغت نامه دهخدا
اجدع
اجدع
پدر مسروق که از کبار تابعیان است و عمر بن الخطاب نام او بگردانید و عبدالرحمان نام داد شیطان. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
ایدع
ایدع
کرکم (زعفران)، برناک (حنا)، سرخه سر خبال از پرندگان خون سیاوشان
فرهنگ لغت هوشیار
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.