معنی اثقال - فرهنگ فارسی معین
معنی اثقال
- اثقال((اَ))
- جمع ثقل، ثقل، بارهای گران، گران بها، اسباب، اشیاء نفیس، چیزهای گرانبها، رخت های مسافر
تصویر اثقال
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با اثقال
اثقال
- اثقال
- گران کردن. (تاج المصادر). گران کردن بوزن. گرانبار کردن. (منتهی الارب).
لغت نامه دهخدا
اثقال
- اثقال
- جَمعِ واژۀ ثَقَل و ثِقل. بارهای گران. (منتهی الارب). گرانیها. بارها. اسباب. امتعه، بی فرزند گردانیدن. (زوزنی). بی فرزند گردانیدن مادر. (تاج المصادر)
لغت نامه دهخدا