معنی اثرطراز - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با اثرطراز
کارطراز
- کارطراز
- روبه راه کنندۀ کار، کسی که کاری را رو به راه می کند، برای مِثال کار من آن بِه که این و آن نطرازد / کان که مرا آفرید کارطراز است (خاقانی - ۸۲۹)
فرهنگ فارسی عمید
کارطراز
- کارطراز
- آراینده و روبراه کننده کار:
کار من آن به که این و آن نطرازند
کآنکه مرا آفرید کارطراز است.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
اطراز
- اطراز
- نقش کردن. (غیاث اللغات) (آنندراج). رجوع به اطّراز شود
لغت نامه دهخدا
اطراز
- اطراز
- نقش کردن. (غیاث اللغات) (آنندراج). رجوع به اِطراز شود
لغت نامه دهخدا