جدول جو
جدول جو

معنی اثأب

اثأب((اَءَ))
ثأب، درختی است که از چوب آن مسواک سازند
تصویری از اثأب
تصویر اثأب
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با اثأب

اثیب

اثیب
آبی است خُرد در رمل الضّاحی نزدیک رَمّان در جانب سَلمی (یکی از دو کوه). (معجم البلدان) (مراصد)
لغت نامه دهخدا

اثوب

اثوب
ابن ازهر، اخو بنی جناب، شوهر قیله بنت مخرمه صحابیه. ابن ماکولا ذکر او آورده است. (تاج العروس) ، کم نصرت. کم خیر، سست کار، سست رو، تکۀ دیوانه. ج، ثول. (منتهی الارب). صحابه افرادی بودند که در جریان نزول وحی، شاهد زنده ی اتفاقات تاریخی اسلام بودند. حضور این افراد در کنار پیامبر باعث شد سنت نبوی از طریق آنان به نسل های بعد منتقل شود. اصطلاح «صحابی» در منابع اسلامی، منزلتی ویژه دارد و به افراد خاصی تعلق می گیرد.
لغت نامه دهخدا

اثلب

اثلب
سنگ و خاک ریزه. (صراح) (مهذب الاسماء). خاک و سنگها. سنگریزه ها. (منتهی الارب). یقال: بفیه الاثلب
لغت نامه دهخدا

اثقب

اثقب
جَمعِ واژۀ ثَقب. دیوارها، خوشۀ خرما. اِثکال. اثکون. عرجون. ج، اَثاکل، اثاکیل
لغت نامه دهخدا

اثرب

اثرب
یثرب. مدینۀ منوره. (منتهی الارب) (مراصد الاطلاع)
لغت نامه دهخدا