جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با اتراک

اتراک

اتراک
گذاشتن، ماندن، جمع ترک، ترکان گذاشتن رها کردن واگذاشتن، جمع ترک ترکان
فرهنگ لغت هوشیار

اتراک

اتراک
جَمعِ واژۀ تُرک. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب). جَمعِ واژۀ ترکی. تُرک. ترکان: شیاطین اتراک از شیشۀ ضبط بیرون افتادند و اتراک را از تازیکان جدا کردند. (جهانگشای جوینی).
بأبی الذی لاتستطیع لعجبه
ردّالسلام و ان شککت فعج به
ظبی من الأتراک ما ترک الظئا
الحاظه من سلوه لمحبه.
حفید ابی بکر بن زهر.
و صاحب غیاث اللغات بنقل از صراح اتراک را مجازاً بمعنی سپاهیان و خودهای آهنی آورده است.
لغت نامه دهخدا

اتراق

اتراق
ترکی بارافکنی توقف چند روزه در سفری بجایی. ترکی برآسودن لنگر انداختن بارافکندن ترکی ماندن
فرهنگ لغت هوشیار