جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با اپیشه

اپیشه

اپیشه
مرکب از ((اَ)) حرف سلب + ((پیشه)) بمعنی شغل و کار و مجموع بمعنی بیکار:
در کوی تو اپیشه همی گردم ای نگار
دزدیده تا مگرت ببینم به بام بر.
شهید.
و در لغت نامۀ اسدی آمده است: ابیشه (با باء موحده) جاسوس بود وهمین بیت شهید را شاهد می آورد. رجوع به ابیشه شود
لغت نامه دهخدا

ابیشه

ابیشه
بیکار، برای مِثال در کوی تو ابیشه همی گردم ای نگار / دزدیده تا مگرت ببینم به بام بر (شهید بلخی - شاعران بی دیوان - ۳۰)
ابیشه
فرهنگ فارسی عمید

الیشه

الیشه
نام جزایری است که از آنجا آسمانجونی و ارغوانی می آورندو بگمان بعضی همان جزایر ’ایولیس’ و ’لسبوس’ و ’تندوس’ از جزایر آرخبیل هستند. (از قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا

اپینه

اپینه
لوئیز د لا لیو د.... از زنان نامی، متولد در والانسین. وی ولینعمت ژان ژاک روسو بود و از وی خاطرات شایان توجهی بجا مانده است (1726- 1783 میلادی)
آدریان. وکیل دعاوی و مردی سیاسی متولد در جزیره موریس. وی از انگلستان درخواست که به وطن او آزادی دهند. (1794- 1839 میلادی)
لغت نامه دهخدا

اپیچه

اپیچه
لبلاب. پیچک. تربد. عشقه. حَلبلاب. فژغند. کشت برکشت. مهربانک. بویچه. لوک. عشق پیچان. شجرۀ بارده
لغت نامه دهخدا

ابیشه

ابیشه
جاسوس. (فرهنگ اسدی). این کلمه را صاحب برهان انیشه و ایشه نیز ضبط کرده به همین معنی:
در کوی تو ابیشه همی گردم ای نگار
دزدیده تا مگرت ببینم ببام بر.
شهید.
و محتمل است که اپیشه صحیح و سایر صور مصحف آن باشد آن نیز نه بمعنی جاسوس بلکه بمعنی بیکار مرکب از اَ حرف سلب و پیشه بمعنی حرفت و کار، چه یگانه شاهد لغت نامه ها همین بیت است و در آن معنی بیکار بذوق سلیم نزدیکتر و جاسوس بسیار بعید می آید. و رجوع به اپیشه شود
لغت نامه دهخدا

اتیشه

اتیشه
مردی از قوم که تباه عقل و ضعیف باشد و حرب کردن نتواند. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا