معنی ابوالکلام - فرهنگ فارسی معین
معنی ابوالکلام
- ابوالکلام((~. کَ))
- پرسخن، کنیه زاغ است به مناسبت زیاد آواز خواندنش
تصویر ابوالکلام
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با ابوالکلام
ابوالکلام
- ابوالکلام
- سخنور پرسخن، کینه زاغ است بمناسبت کثرت بانگ و فریاد او. توضیح این ترکیب در کتب لغت یافت نشد
فرهنگ لغت هوشیار
ابوالکلاب
- ابوالکلاب
- ابن ابوکلثم
لسان الحمره. خطیبی است از عرب، بلیغ و نساب و نام وی عبدالله بن حصین یا ورقأبن اشعر
لغت نامه دهخدا
ابوالکمال
- ابوالکمال
- ندیم. (السامی فی الاسامی) (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
ابوالعوام
- ابوالعوام
- سادن بیت المقدس. صاحب عمر و معاذ. او از کعب و از او جبرالضبعی و روح بن عائذ روایت کرده اند
لغت نامه دهخدا