رهگذران گذریان جمع. ابن سبیل: مسافرانی که در شهری کسی را نشناسند خلق راهگذر که در وطن خود نمی یاشند و در خارج از وطن بی زاد و توشه مانند رهگذریان گذریان گفت ای پشت و پناه هر نبیل مرتجی و غوث ابنا السبیل. (مثنوی)
ابن السبیل، مسافری که در شهر خود بضاعت و سر و سامان دارد اما در سفر بی چیز و تهی دست مانده و توانایی بازگشت به شهر خود ندارد و مستحق زکات است، درراه مانده
یوسف بن اسماعیل الخوئی الشافعی، معروف به ابن الکبیر. طبیب و حشایشی، ازمردم خوی آذربایجان. او راست: کتاب ما لایسع الطبیب جهله و آن اختصاری است از کتاب جامع ابن بیطار و اسامی بعض ادویه نیز بر کتاب ابن بیطار افزوده است و آنرا بر دو قسمت کرده، یکی مشتمل بر مفردات ادویه و اغذیه و دیگری بر مرکبات و هر یک از این دو جزء مقدمه ای دارد متعلق بقوانین و احکامی که معرفت بدان را پیش از دخول در فن لابدّمنه میشمارد، و در 711 هَ. ق. کتاب را بپایان رسانیده است. این کتاب از جهتی مختصر جامع ابن بیطار و از نظری چون شرح آن کتاب و از لحاظی کتابی مستقل است و حسن بن عبدالرحمن کاتب آنرا بترکی ترجمه کرده است. لُکلرک در بحث طویل راجع به این کتاب گوید دعوی افزایش یا تکمیل جامع ابن بیطار با این کتاب بر اساسی نیست. و او را کنیت ابن الکتبی میدهد
ابویوسف یعقوب بن اسحاق سکیت ایرانی خوزی اهوازی، از مردم قریۀ دورق. او در نحو بر پدر مقدم بود چنانکه سکیت در شعر بر او تقدم داشت. مولد او بغداد است، و یعقوب پس از صحبت بزرگان و ائمۀ لغت عصر و استفادات از آنان بجمع و تصحیح لغات ببادیه میان قبائل عرب شدسپس چندی در بغداد و سامره بتدریس پرداخت. او از اصحاب کسائی و در انواع علم متصرف و یکی از امامان نحوبمذهب کوفیین بود و متوکل خلیفه تعلیم و تربیۀ دو فرزند خود معتز و مؤید به او محول داشت و او را پسری بوده به نام یوسف که ندیمی معتضد خلیفه میکرد. یعقوب دوستدار اهل بیت بود و مذهب شیعه داشت. وقتی خلیفه از او پرسید حسنین را دوست تر داری یا دو فرزند مرا؟ گفت من تو و فرزندان تو را با قنبر غلام علی برابر ندارم، متوکل برآشفت و فرمان کرد تا زبان او از کام بیرون کردند و غلامان خلیفه او را به بدترین صورت بکشتند. او راست: کتاب اصلاح المنطق. کتاب الالفاظ. کتاب الامثال. کتاب الاضداد. کتاب النبات و الشجر. کتاب القلب والابدال. کتاب الزبرج. کتاب البحث. کتاب المقصور والمدود. کتاب المذکر و المؤنث. کتاب الاجناس و آن مجلدی ضخم است. کتاب الفرق. کتاب السرح و اللجام. کتاب فعل و افعل. کتاب الابل. کتاب النوادر. کتاب معانی الشعرالکبیر و کتاب معانی الشعرالصغیر. کتاب الایام و اللیالی. کتاب سرقات الشعراء و ما اتفقوا علیه و غیرها. و نیزشروحی بر بعض دواوین عرب داشته و دیوان امرءالقیس بن حجر گرد کرده است. قتل او به سال 246 هَ. ق. بود
مردم راهگذری. مردم رهگذری. راهگذریان. مردم کاروانی که در زادبوم خویش توانگر و اکنون در سفربی برگ و درویش مانده اند. جَمعِ واژۀ ابن السبیل: روز دیگر بهر ابناءالسبیل روز دیگر مر مکاتب را کفیل. مولوی. گفت ای پشت و پناه هر نبیل مرتجی و غوث ابناءالسبیل. مولوی. و رجوع به ابن سبیل شود
ابومحمد عبدالله بن محمد بن السید البطلیوسی البلنسی. فقیه مالکی لغوی. مولد او به بطلیوس از بلاد اندلس در 444 هَ. ق. و وفات به بلنسیه به سال 521. و سید بر وزن عید است به معنی گرگ و در نام ابومحمد همیشه معرَّف باشد. از اوست: شرح ادب الکاتب. شرح الموطاء. شرح سقطالزند. شرح دیوان المتنبی. اصلاح الخلل الواقع فی الجمل الحلل فی شرح ابیات الجمل. المثلث. المسائل المنثوره فی النحو و غیرذلک. او را برادری بوده است ابوالحسن علی بن السید معروف به حیطال، نیز از ائمۀ ادب و لغت، و اوبه سال 488 در قلعۀ رماح محبوساً وفات یافته است