جدول جو
جدول جو

معنی ابلهانه

ابلهانه((اَ لَ نِ))
از روی نادانی و نابخردی و حماقت
تصویری از ابلهانه
تصویر ابلهانه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ابلهانه

ابلهانه

ابلهانه
سبکسرانه گولانه هلکی بی عقلانه از روی نادانی و نابخردی و حماقت
ابلهانه
فرهنگ لغت هوشیار

ابلهانه

ابلهانه
از روی نادانی و نابخردی، آنچه از روی نادانی باشد
ابلهانه
فرهنگ فارسی عمید

بلهانه

بلهانه
نابخردانه کم خردانه بطور بلاهت و بی تمیزی، شبیه و مانند بله
بلهانه
فرهنگ لغت هوشیار

بلهانه

بلهانه
منسوب به بله که جمع ابله است. (آنندراج). بطور بلاهت و بی تمیزی. (فرهنگ فارسی معین) :
سنگها طفلان به من انداختند
بس که کردم بی قدش بلهانه رقص.
عقل حیران است در بازیچۀ دور فلک
بر مدار زشت گیتی خندۀ بلهانه کن.
علی خراسانی (از آنندراج).
لغت نامه دهخدا