معنی ابصر - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با ابصر
ابصر
- ابصر
- بیننده تر. بیناتر. بصیرتر: ابصر از عقاب. ابصر از زرقاء یمامه
لغت نامه دهخدا
ابرص
- ابرص
- پیس اندام آنکه به برص مبتلا باشد برص دار پیس پیسه پیساندام پیست ابقع اسلع، ماه قرص ماه قمر. یا سام ابرص
فرهنگ لغت هوشیار