جدول جو
جدول جو

معنی ابرو تابیدن

ابرو تابیدن((~. دَ))
گره بر ابرو افکندن
تصویری از ابرو تابیدن
تصویر ابرو تابیدن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ابرو تابیدن

فرو تابیدن

فرو تابیدن
به پایین تابیدن: بیابانی دید چون جهنم آفتاب فرو تابیده دودی و غباری تا باسمان می شد
فرهنگ لغت هوشیار