جدول جو
جدول جو

معنی ابا کردن

ابا کردن((اِ. کَ دَ))
سرباز زدن، امتناع کردن
تصویری از ابا کردن
تصویر ابا کردن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ابا کردن

ابا کردن

ابا کردن
سر باز زدن امتناع کردن سرباز زدن ابا داشتن ابا آوردن
ابا کردن
فرهنگ لغت هوشیار

قبا کردن

قبا کردن
کپاه کردن چاک کردن جامه گریبان دریدن پیراهن (پیرهن) (را) قباکردن، چاک کردن پیراهن
فرهنگ لغت هوشیار

قبا کردن

قبا کردن
پیراهن قبا کردن، پیرهن چاک کردن. (ناظم الاطباء) :
پیراهنی که آید از او بوی یوسفم
ترسم برادران غیورش قبا کنند.
حافظ.
سروبالای من آنگه که درآید بسماع
چه محل جامۀ جان را که قبا نتوان کرد.
حافظ.
، جامه پوشاندن:
در آفتاب قیامت نمی کشی آزار
اگر برهنه تنی را قبا توانی کرد.
میرزا سعید (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا