معنی مر مر نتیجه ی اقدام ناشیانه و عمل نادرست، مهر، خدای خورشید، ذکر نام خدا، برنج تارم، کم حال، جریان آرام آب، شیب ملایم، مهریه فرهنگ گویش مازندرانی