معنی قر قر ورم کرده، باد کرده، چاقالو گردو قلمبه، قهر قهر کردن، گردوی بزرگ و سنگین که از آن به عنوان تیله استفاده شود، زنگ.، تاول، برآمدگی براثر وارد شدن ضربه فرهنگ گویش مازندرانی