جدول جو
جدول جو

معنی فس

فس
فسخ، زایل کردن، تباه گردانیدن رای، قهر، نشانه قهر کردن، فین کردن، بالا و پایین کشیدن آب بینی، کسی که بدون خداحافظی
فرهنگ گویش مازندرانی