معنی جر جر پایین، زیر، چابک، زیرک، جوی، کانال دور زمین، خندق کم عرض، جایی که دارای درختان انبوه.، صدای پاره شدن پارچه، ناراضی، خشمناک، پایین، زیر، دو عطسه ی پیاپی که در هنگام حرکت در باور عده ای، نیکو است فرهنگ گویش مازندرانی