معنی 힘들게
힘들게
به طور زحمت بار، سخت، پرزحمت، به طور طاقت فرسا
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 힘들게
힘차게
힘차게
با قُدرَت، پُر جُنب و جوش، بِه طُورِ قُدرَتمَند، با روحیِّه
دیکشنری کره ای به فارسی
힘겹게
힘겹게
با تَلاش، با سَختی
دیکشنری کره ای به فارسی