معنی 희석하다
희석하다
رقیق کردن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 희석하다
참석하다
참석하다
حُضور داشتَن، شِرکَت کُنَند
دیکشنری کره ای به فارسی
희생하다
희생하다
فَداکاری کَردَن، قُربانی کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
희망하다
희망하다
اُمید داشتَن، اُمید
دیکشنری کره ای به فارسی
해석하다
해석하다
تَفسیر کَردَن، تَفسیر کُنید
دیکشنری کره ای به فارسی
분석하다
분석하다
تَحلیل کَردَن، تَجزِیَه و تَحلیل کُنید
دیکشنری کره ای به فارسی