معنی 희생하다
희생하다
فداکاری کردن، قربانی کردن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 희생하다
희석하다
희석하다
رَقیق کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
희망하다
희망하다
اُمید داشتَن، اُمید
دیکشنری کره ای به فارسی
발생하다
발생하다
پَدید آمَدَن، رُخ دَهَد، ایجاد کَردَن، رُخ دادَن، مَبدَع بودَن
دیکشنری کره ای به فارسی
재생하다
재생하다
تَولِید مِثل کَردَن، بازی کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی