معنی 흔들림
흔들림
لرزش، تکان دادن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 흔들림
흔들다
흔들다
آرامِش دادَن، تِکان دادَن، لَرزاندَن، حَرَکَت دادَن، سَنگین کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی