معنی 흔들다
흔들다
آرامش دادن، تکان دادن، لرزاندن، حرکت دادن، سنگین کردن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 흔들다
흔들림
흔들림
لَرزِش، تِکان دادَن
دیکشنری کره ای به فارسی
흔들리다
흔들리다
تِلو تِلو خُوردَن، تِکان دادَن، لَرزیدَن
دیکشنری کره ای به فارسی
시들다
시들다
خُشک شُدَن، پَژمُردِه شُدَن
دیکشنری کره ای به فارسی
멍들다
멍들다
داغ کَردَن، کَبودی
دیکشنری کره ای به فارسی
만들다
만들다
ایجاد کَردَن، ساختَن
دیکشنری کره ای به فارسی
들다
들다
بُلَند کَردَن، نِگَه دارید
دیکشنری کره ای به فارسی