معنی 흐리게
흐리게
کدر، تار شد
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 흐리게
졸리게
졸리게
بِه طُورِ خواب آلود، خوٰاب آلود
دیکشنری کره ای به فارسی
흐리다
흐리다
اَبری کَردَن، مِه آلود
دیکشنری کره ای به فارسی
느리게
느리게
بِه طُورِ تَنبَلانِه، کُند
دیکشنری کره ای به فارسی