معنی 흐느끼다
흐느끼다
گریه کردن، هق هق، به آرامی گریه کردن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 흐느끼다
흐느끼는
흐느끼는
نالِه کَردَن، گِریِه کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
느끼다
느끼다
اِحساس کَردَن، اِحساس، حِسّ کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی