معنی 휘젓다
휘젓다
چرخاندن، سر خوردن، هم زدن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 휘젓다
젓다
젓다
هَم زَدَن، رَدیف
دیکشنری کره ای به فارسی