معنی 휘두르다
휘두르다
استفاده کردن از، اعمال کردن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 휘두르다
서두르다
서두르다
شِتاب کَردَن، عَجَلِه کُن، عَجَلِه کَردَن، تَلاش کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی