معنی 회개하지 않게
- 회개하지 않게
- به طور بی توبه، توبه نکردن
واژههای مرتبط با 회개하지 않게
중요하지 않게
- 중요하지 않게
- بِه طُورِ بی اَهَمیَّت، بی اَهَمیَّت
현명하지 않게
- 현명하지 않게
- ناآگاهانِه، نابِخرَدانِه
안전하지 않게
- 안전하지 않게
- غِیرِایمِن، نااَمن
신중하지 않게
- 신중하지 않게
- بِه طُورِ نادانِستِه، نَه با دِقَّت
익숙하지 않게
- 익숙하지 않게
- بِه طُورِ غِیرعادّی، ناآشِنا
건강하지 않게
- 건강하지 않게
- ناسالِم
감사하지 않게
- 감사하지 않게
- ناشُکری، با ناسِپاسی
부패하지 않게
- 부패하지 않게
- بِه طُورِ غِیرِقابِلِ فَساد، تا باعِث فَساد نَشَوَد
유연하지 않게
- 유연하지 않게
- بِه طُورِ غِیرِقابِلِ اِنعِطاف، اِنعِطاف پَذیر نیست