معنی 활용하다
활용하다
مفید بودن، استفاده کنند، مهار کردن، استفاده کردن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 활용하다
수용하다
수용하다
تَسهِیل کَردَن، قَبول کُنید
دیکشنری کره ای به فارسی
사용하다
사용하다
اِستِفادِه کَردَن، اِستِفادِه کُنید
دیکشنری کره ای به فارسی
고용하다
고용하다
اِستِفادِه کَردَن، اِستِخدام کُنید، اِستِخدام کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
인용하다
인용하다
اِرجاع دادَن، نَقلِ قُول، نَقلِ قُول کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
재활용하다
재활용하다
بازیافت کَردَن، بازیافت
دیکشنری کره ای به فارسی
적용하다
적용하다
اِعمال کَردَن، اِعمال شَوَد
دیکشنری کره ای به فارسی
남용하다
남용하다
سُوءِ اِستِفادِه کَردَن، سُوءِ اِستِفادِه
دیکشنری کره ای به فارسی