معنی 환기하다
환기하다
فشار کم کردن، تهویه کنید، تهویه کردن
دیکشنری کره ای به فارسی
واژههای مرتبط با 환기하다
환영하다
환영하다
خُوش آمَد گُفتَن، خُوش آمَدید
دیکشنری کره ای به فارسی
환불하다
환불하다
بازپَرداخت کَردَن، بازپَرداخت
دیکشنری کره ای به فارسی
야기하다
야기하다
عِلَّت آوَردَن، عِلَّت
دیکشنری کره ای به فارسی
연기하다
연기하다
تَعطیل کَردَن، عَمَل کُنید، بِه تَعویق اَنداختَن، تَعویق اَنداختَن
دیکشنری کره ای به فارسی
포기하다
포기하다
صَرفِ نَظَر کَردَن، تَسلِیم شُدَن، رَها کَردَن
دیکشنری کره ای به فارسی
내기하다
내기하다
شَرط بَندی کَردَن، شَرط بَندی
دیکشنری کره ای به فارسی